دعوت و دیالوگ

ساخت وبلاگ
سلام دوستان.

این پست یک دعوتنامه است. دعوتنامه ای برای همه هر کس که به این کلبه ی مخروبه سر میزنه.

من ازتون دعوت میکنم که اگر پستی یا مطلبی یا دلونشته ای دارین و یا هرچیزه دیگه ای که به نظرتون جالب میاد برای من بفرستید تا من بذارمش تو وبم.

میدونم اکثر کسایی که به این وبلاگ سر میزنن خودشون وبلاگ نویس اند ولی خب یک سری مطالبی هست که فکر میکنیم ارزش نوشتن دارن ولی به دلیل خود سانسوری نمیذارمیشون تو وبمون من میتونم اون سری از مطالب رو توی وبم بذارم ( حالا اگر خواستید با اسمتون منتشر میکنم یا اگر نخواستید بدون اسمتون منتشر میکنم )

دوستانی که وبلاگ ندارند که قضیه شون جداست و در واقع هر مطلب خوبی که برای من ارسال بشه من اون رو به عنوان یک پست از طرف مخاطبین منتشر میکنم.

خوب باشید.

دیالوگ :

دیگه راجع به مادر من حرف نزن

سعادت کو؟

تنها دیالوگ های شهاب حسینی ( آفریقا )

- دوسش داشتی باهاش ازدواج کردی؟

- من قبل از ازدواج اصلا نمیشناختمش.

- هه!!! البته فرقیم نداره من عاشق هاروی بودم

سینا میلر و گلشیفته فرهانی ( درست مثل یکی زن )

پ.ن 1 :‌ دوستان اشتباه نکنید من خودم و وبلاگم رو خیلی دست بالا نمیگرم فقط دلم میخواد وبلاگم غنی تر از این چیزی باشه که هست.

خزعبل نوشت : این یارو هست تو جومونگ اسمش هست « نارو » احتمالا اسم باباش حیله گر بوده آخه نارو زده.


قصه های کودکی...
ما را در سایت قصه های کودکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdad softhaaa18970 بازدید : 277 تاريخ : شنبه 4 آبان 1392 ساعت: 18:44