یک روز صبح مادری برای بیدار کردن پسرش رفت...
مادر : پسرم بلند شو ، وقت رفتن به مدرسه است !
پسر : اما چرا مامان ؟ من نمی خوام برم مدرسه!
مادر : دو دلیل به من بگو که نمی خوای بری مدرسه !
پسر : یک که همه بچه ها از من بدشون می یاد ! دوما همه معلم ها از من بدشون می یاد !
مادر : اُه خدای من ! این که دلیل نمی شه ! زود باش تو باید بری به مدرسه !
پسر : مامان دو دلیل برام بیار که من باید برم مدرسه ؟
مادر : یک تو الآن پنجاه و دو سالته ! دوما اینکه تو مدیر مدرسه هستی !!!
سلام سلام یه سلام مخصوص به دانش آموزان عزیزی که چند روز دیگه..
بی خیال..این هم یک داستان طنز تقدیم به شما!
برچسب : نویسنده : mehrdad softhaaa18970 بازدید : 312